جدول جو
جدول جو

معنی غم یافته - جستجوی لغت در جدول جو

غم یافته
(وَدَ / دِ)
اندوهناک. غمگین. غمناک:
ز مقدس تنی چند غم یافته
ز بیداد داور ستم یافته.
نظامی
لغت نامه دهخدا
غم یافته
اندوهناک غمگین
تصویری از غم یافته
تصویر غم یافته
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غم کوفته
تصویر غم کوفته
آنکه از غم و اندوه فرسوده و درهم کوفته شده باشد، کوفته و فرسوده از غم، غم زده
فرهنگ فارسی عمید
(فَ دَ / دِ)
ستم رسیده. مظلوم. جفا دیده. جورکش:
توانایی و دانش و داد ازاوست
بهر جا ستم یافته شاد از اوست.
فردوسی.
اگر نیستم من ستم یافته
چو آهن ببوته درون تافته.
فردوسی.
دست عدل تو ستم یافته را
راست چون موی درآرد ز خمیر.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ / تِ)
درست شده. پرورده شده:
بیا ساقی آن زیبق تافته
به شنگرف کاری عمل یافته.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(غَ تَ / تِ)
آنکه یا آنچه غم او را بفرساید ودرهم کوبد. غمزده. کوفته و خسته از غم:
پیش آی و مرا از طلب بوسه تهی کن
وین بار گران از دل غم کوفته بردار.
فرخی.
رجوع به غم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از غم کوفته
تصویر غم کوفته
آنکه یا آنچه غم او را بفرساید و در هم کوبد غمزده
فرهنگ لغت هوشیار